کافه ی خنده فقط میخوام چن لحظه خوش باشین و شاد شین و ختده رو لباتون بیاد
| ||
|
دو تا گربه با هم ازدواج میکنن اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند اولیت بچشون به دنیا اومد دومین بچشون هم به دنیا اومد اولین قدم های بچه هاشون پدر سخت مشغول کار بود و مادر هم دنبال خوش گذرونیش بود بچه ها بدون مراقبت بزرگ شدن و بچه های بدی از آب در اومدن یکی شون تروریست شد اون یکی هم همش تو کلوپ شبانه بود کوچیک ترینشون تصمیم به خود کشی گرفت وقتی پدرشون فهمید سکته کرد و وقتی هم مادرشون فهمید دیوونه شد و عقلشو ا و این هم آخر داستان نظرات شما عزیزان: [ سه شنبه 16 / 4 / 1392
] [ 19:16 ] [ •●♥ΛĿĪŔƐZΛ♥●• ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |